کد مطلب:223177 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:238

ظخ «هور ابلّه» خوانند

ظخ «هور ابلّه» خوانند.

( مسالك الممالك، ص 83. )

ناصر خسرو كه در سال 438 ه' ق از شهر ابلّه دیدن كرده در سفرنامه خود می نویسد: شهر ابلّه بر كنار نهر است و نهر، بدان موسوم است، شهری آبادان دیدم با قصرها و بازارها و مساجد و اربطه (رباطها = كاروانسراها) كه آن را حدّ و وصف نتوان كرد و اصل شهر بر جانب شمال نهر بود و از جانب جنوب نیز، محلّتها (محله ها) و مساجد و اربطه ها و بازارها بود و بناهای عظیم بود چنان كه از آن نزه تر (پاكتر) در عالم نباشد و آن را شقّ عثمان می گفتند و... .

( ناصر خسرو، سفرنامه، ص 159. )

2. از ابلّه تا «بیان» (Bayan) پنج فرسخ.

3. از بیان تا «حصن مهدی» (Mohdyd - Hicn) هشت فرسخ (دو مرحله) ( مسالك الممالك، ص 94. )

است. و برابر نقل ابن حوقل بیان تا حصن مهدی یك منزل بر پشت شتر مسافت دارد. حصن مهدی یا دژمهدی قلعه ای است كه مهدی خلیفه عباسی (پدر ( صورة الأرض ص 30. )

هارون الرشید) آن را ساخته بود و امروز (سال 320 ه' ق) از آن اثری نیست.

( إشكال العالم، ص 104. )

4. از حصن مهدی تا «سوق الاربعاء» (Arbaa - al - souk) چهار فرسخ.

5. از سوق الاربعاء تا «محول» (Mohgavwal) شش فرسخ.

صلی الله علیه واله . از محول تا «دولاب» (Doulab) هشت فرسخ.

علیه السلام . از دولاب تا «سوق الاهواز» (Ahwaz - al - souk) دو فرسخ. بنابراین از بصره تا سوق الاهواز سی و شش فرسخ راه است.

( كتاب الخراج، ص صلی الله علیه واله 2؛ الاعلاق النفیسة، ص 21 - 219. )

جیهانی، در إشكال العالم، اصطخری در مسالك الممالك، ابن حوقل در صورة الأرض مسیر راه بصره تا خوزستان (سرحد خوزستان) را با تفاوتهای اندكی به این شرح بیان می كنند:

( صورة الأرض ص 30؛ إشكال العالم، ص 8 - علیه السلام 10؛ مسالك الممالك ص 4 - 93. )

1. ابلّه

2. بیان

3. حصن مهدی

4. باستیان

5. خان مزدویه

صلی الله علیه واله . دورق

علیه السلام . قریه دایرا

8. آسك

9. ارجان

ابن بطوطه كه در سال 25علیه السلام ه' ق از بصره وارد ابلّه شده این مسیر را از طریق آب طی كرده است او می گوید: از ساحل بصره بر صنبوق (زورق كوچك) نشستیم و به ابلّه رفتیم، ابلّه تا بصره ده میل فاصله دارد... از ابلّه وارد هوری شدیم كه از خلیج فارس منشعب می شود، ما به وسیله كشتی كوچكی مسافرت می كردیم... پس از غروب به راه افتادیم و سحرگاه به عبّادان (آبادان) رسیدیم... صبحگاهان به عزم ماجول (معشور یا ماهشهر) سوار كشتی شدیم... یك روز در آن شهر به سر بردیم... چارپایی كرایه كردیم و پس از آن كه سه روز از طریق بیابان راه پیمودیم به رامز (رامهرمز) رسیدیم، در این بیابان طوایف كرد در چادرهای معین زندگی می كنند. می گویند این طوایف از نژاد عرب می باشند. رامز شهر خوبی است و شهرهای زیادی دارد... در رامز یك شب توقف كردیم. آن گاه از میان جلگه ای كه آبادیهایی از طوایف كرد در آن بود حركت كردیم در هر یك از منازل این راه زاویه ای است كه برای مسافرین نان و گوشت و حلوا آماده دارند. حلوای آنان از شیره انگور است.... سرانجام به شهر تستر (شوشتر) رسیدیم تستر برای ورود و خروج مسافرین یك در بیشتر ندارد و آن را دروازه دسبول (دزفول) می نامند. دروازه در لغت آنان به معنی در است، درهای دیگر این شهر به سوی رودخانه باز می شود... از تستر (شوشتر) حركت كردیم سه روز از كوههای بلند راه می رفتیم تا به ایذه رسیدیم، ایذه را «مال الامیر» نیز می نامیدند.

( ابن بطوطه، سفرنامه، ص 203 - 198. )

ناصر خسرو در سال 438 ه' ق. نیز مسیر بصره، ابلّه، عبّادان (آبادان) را از طریق دریا طی كرده است. وی در سفرنامه خود می نویسد:

از بصره بیرون آمدیم و در زورق نشستیم، از نهر ابلّه تا چهار فرسنگ كه می آمدیم، از هر دو طرف نهر و باغ و بستان و كوشك و منظر بود. چون به شاطی عثمان رسیدیم فرود آمدیم و برابر شهر ابلّه و آن جا مقام كردیم و... بر كشتی ( سفرنامه، ص 1صلی الله علیه واله 1. )

بزرگی كه آن را «بوصی» می گفتند نشستیم و خلق بسیار از جوانب كه آن كشتی را می دیدند، دعا می كردند كه «یا بوصی سلكك اللّه تعالی» و به عبّادان (آبادان) رسیدیم.

ناصر خسرو از عبّادان به مهروبان، و از آن جا به سبب ناامنی راه با كمك حاكم ارغان (ارجان) به سمت ارجان ادامه سفر داده و پس از حركت به سوی اصفهان به مرو (خراسان) رفته است. بنابراین در مسیر راه خود از اهواز و فارس عبور نكرده است.